درباره وبلاگ


مقدمتون ستاره بارون ...
آخرین مطالب
پيوندها
ترنم بارون
فال حافظ زدنت از پی دل تنگی کیست ؟ من که هر لحظه به یاد تو و دلتنگ توام ...




دوری و دوستی کدام است؟؟؟

فاصله هایند که عشق را می بلعند...

تو اگر نباشی...

دیگری جایت را پر میکند!!

به همین سادگی!!!



برچسب:, :: 20:43 ::  نويسنده : ازاده

     
به سلامتي دختري که دورش پر پسره اما دلش گير يه نفره.....

به سلامتي دختري که خيلي کسا مي خوان باهش باشن اما اون يه نفر رو مي خواد.....

به سلامتي دختري که فقط واسه 1ساعت ديدنت.... 5ساعت توي راهه..... 

ولي هيچ انتظاري ازت نداره....

به سلامتي دختري که تمام زندگيشي.... اما اون يه ذره از زندگي تو هم نيست....!



برچسب:, :: 11:53 ::  نويسنده : غریبه اشنا

ای کاش نگاه خسته را خوابی بود/یا در شب بی ستاره مهتابی بود

ما مثل دو کاج دور از هم هستیم/ای کاش که بین من و تو تابی بود



برچسب:, :: 22:20 ::  نويسنده : تکتم

یادته یه روز بهم گفتی: هر وقت خواستی گریه کنی برو زیر بارون که نکنه نامردی اشکاتو ببینه و بهت بخنده، گفتم: اگه بارون نبود چی ؟ گفتی : اگه چشمای قشنگ تو بباره آسمونم گریش میگیره، گفتم: یه خواهش دارم، وقتی آسمون چشمام خواست بباره تنهام نزار، گفتی: چشم، حالا امروز من دارم گریه میکنم اما آسمون نمیباره، تو هم اون دور دورا ایستادی و بهم میخندی..



برچسب:, :: 22:9 ::  نويسنده : تکتم

باید فراموشت کنم،چندیست تمرین میکنم...

من میتوانم میشود،ارام تلقین میکنم...

کم کم ز یادم میروی،کم کم ز یادم میبری،این روزگار و رسم اوست...

این جمله را با تلخیش صد بار تمرین میکنم...



برچسب:, :: 11:24 ::  نويسنده : ازاده

رفتنت اغاز ویرانیست حرفش را مزن

ابتدای یک پریشانیست حرفش را مزن....

گفته بودی چشم بردارم من از چشمان تو

اسمان چشمهایم بی تو بارانیست حرفش را مزن...



برچسب:, :: 11:13 ::  نويسنده : ازاده

مثل یک روح در دو پیکریم..

تو در پیکره ی خدایی..من در پیکره ی انسانی..

عاشقانه می پرستمت..

شاید روزی یک روح در یک پیکر شویم...



برچسب:, :: 23:45 ::  نويسنده : تکتم

روزم سپری شد به امیدی که شب آید..

شب آمد و دیدم به دلم تاب و تب آمد..

ای دوست دعا کن من بیچاره مبادا..

در حسرت دیدار تو جانم به لب آید...

 



برچسب:, :: 23:23 ::  نويسنده : تکتم

سوختن قصه ی شمع است ولی قسمت من است...

شاید این قصه ی تنهایی من کار خداست...

آنقدر سوخته ام با همه بی تقصیری که جهنم نگذارد بر تنم تاثیری...



برچسب:, :: 17:22 ::  نويسنده : تکتم

کنار برکه ی دلم نشستم و نیامدی...

دوباره در سکوت خود شکستم و نیامدی...

سوال کردم از خدا نشانه ی خانه ی تو را...

سکوت کرد و در سکوت شکستم و نیامدی...



برچسب:, :: 17:4 ::  نويسنده : تکتم